سلام بر هم ولایتی های عزیزم
امروز دم ظهر وارد روستا شدم . انصافا نسبت به یک ماه پیش تغییر کرده بود و انصافا داغون تر شده بود . اونم بخاطر طرح هادی که دیگه واسه همه قصه ی امیر ارسلان شده...در ضمن این بارندگی های اخیر و ساختمون سازی برخی روستاییان به بدتر شدن وضع معابر روستایی کمک کرده و جاده روستایی رو با وقاحت تمام به (خیلی عذر میخوام) جاده مال رو تبدیل کرده...انشالله که هرچه زودتر این وضع خاتمه پیدا کنه...خداییش سردرد گرفتیم از دست این ناهماهنگی ها و همکاری نکردن های بی جا ...
اما امروز وقتی شنیدم دوباره خادم بزرگوار مسجد حاجی عباسی بیمار شدند خیلی ناراحت شدم...از شما دوست عزیز قلبا میخوام برای سلامتی این عزیز زحمتکش دست به دعا بشین تا سالم به آغوش خانواده محترمشون برگردن..هیچ کس نمیتونه تلاشهای ایشون رو در مراسمات و ساختو اداره بناهای مذهبی نادیده بگیره...
خبر بعدی که شنیدم این بود که پسرخاله جواد سلطانی مدتی هست که از ناحیه چشم آسیب دیده و باتوجه به اینکه چشم و چراغ خانواده ی محترمش هست اذهان زیادی رو به خودش متوجه و درگیر کرده...از شما دوست عزیز خواهش دارم برای سلامتی این دوست عزیز و همه ی بیماران خصوصا بیماران روستای سیرجارون دعا کنید..
به خانواده های داغدار شکری که اخیرا عموی بزرگوارشون آقای فرج الله شکری رو در یک سانحه رانندگی از دست دادند تسلیت عرض میکنیم...
مدیریت وبلاگ روستا : ش.هادی زاده